جدول جو
جدول جو

معنی حافظ مزنی - جستجوی لغت در جدول جو

حافظ مزنی
(فِ ظِ مُ)
ابوعبدالرحمن شیخ جمال الدین. از تلامیذ نووی. فقیه عالم به مذهب، متبحر در اصول، مشهور در ادب و عالم حدیث و حافظ اسانید است و چون نووی درگذشت دو تصنیف پاکنویس ناشده بجای ماند، یکی از آن دو تهذیب الاسماء و اللغات است و دیگر طبقات الفقهاء که ملخصی از طبقات ابن الصلاح است و حافظ مزنی آن دو را تخریج و پاکنویس کرد و به بهترین وجه مرتب گردانید و فتاوای مشهورۀ نووی را بر آن تعلیق کرد. وفات حافظ بسال 687 هجری قمری است. (طبقات الشافعیۀ ابی بکر بن هدایهالله الحسینی المصنف صص 87-88)
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

(فِ ظِ مِزْ زی)
یوسف بن عبدالرحمان بن یوسف القضاعی الکلبی، ابی الحجاج دمشقی مزّی. محدثی در دیار شام. مولد وی بسال 654 هجری قمری/ 1256 میلادی در ظاهر حلب، و او در مزه از نواحی دمشق نشأت یافت و به شهر دمشق بسال 742 هجری قمری1341/ میلادی درگذشت. وی در لغت و حدیث و رجال ماهر است، و تألیفاتی چند دارد، ازجمله ’تهذیب الکمال فی اسماءالرجال’ و ’الاطراف’ (در حدیث، خطی) و ’المنتقی من الاحادیث’ (خطی). کتانی گوید: حافظ ابوسعید علائی کتابی در شرح احوال مزی نوشته ونام آنرا ’سلوان التعزی بالحافظ ابی الحجاج المزی’ نهاده است. (الاعلام زرکلی ج 3 ص 1180 و 1181). و رجوع به فهرس الفهارس 1:107 و القلائد الجوهریه (خطی) شود
لغت نامه دهخدا
(فِ عُ)
امام حافظ عمانی، او راست مرشدالوقف و الابتداء
لغت نامه دهخدا
(فِ ظِ زَیْ یِ)
ابوعبدالله زینی بن واصل بن عبدالشکوربن زین. او و پدر وی محدث باشند
لغت نامه دهخدا